-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:39
دلم می سوزد برای پروانه هایی که درون پیله می مانند و تو پا می گذاری بر فرش از تن پوش پروانه هایم بی آنکه قدم بگذاری شانه هایت بی سر می مانند آنگاه که در فکر پروانه هایم پیله وار در خود می پیچیم و تو پا می گذاری چه غربت وار بر اندیشه هایی که در هوای پرواز درون پیله می میرند و تو هنوز ، بی اندیشه ، بی قدم پا بر روی بافت...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:38
شاید در زمانی صدای گرسنگی بیاید و مرغان دریایی آوازخوان بگذرند شاید در زمانی در پس دیوار نگاه خفته ای ، سنگی ، بر مرغی زند و هوار باد بر دیوار آرام فرود نشیند و او آوازخوان بگذرد شاید در زمانی در فردای دیروز باشیم و فارغ و شاید نگاه ها وزن نداشته باشند و شاید در زمانی ... تو آن روز اینجا باشی "امیر بخشائی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:38
ای کاش ... ای کاش آدمی وطنش را مثل بنفشهها در جعبههای خاک یکروز میتوانست همراه خویشتن ببرد هرکجا که خواست در روشنای باران در آفتاب پاک . "محمدرضا شفیعی کدکنی"
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:37
از تمام هیاهوی این دنیا تنها پنجره ای می خواهم که سالها در انتظار تو بر شیشه های مه گرفته اش آه بکشم ... " راحله ترکمن "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:37
آی عشق پرتو خانه ات به دامم افکند چه می دانستم پیراهن آتش است روشنائی چاک چاکت... "شمس لنگرودی"
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:37
هیچ می دانستی مهربانی ام دارد خاک می خورد؟ یا هیچ می دانستی دوستت که دارم زیباتری؟ " مهدیه لطیفی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:37
مرگ، یعنی دوستانی که سکوت کردهاند ... " فرزاد آبادی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:37
این جاده بی پاهای ما نمیرود نمیرسد حتی ؛ خیال خوشبختی هم نمیکند " صنم غزالی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:36
وقتی جهان از ریشهی جهنم آدم از عدم سعی از یاس میآید وقتی تفاوت ساده در حرف، کفتار را به کفتر تبدیل میکند باید به بیتفاوتی واژهها و واژههای بیطرفی مثل نان، دل بست نان را از هر طرف که بخوانی، نان است " قیصر امینپور "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:36
شعرهای من چشم دارند حتی چشم های شعرم را که می بندم تو بر کلماتم راه می افتی و می رقصی خواب هم که باشم صدای تق تق کفش هات در سرسرای خوابم می پیچد کور که نیستم گل قشنگم آمدنت را تماشا می کنم و این لبخند برای توست " عباس معروفی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:36
هر انسانی، یکبار برای رسیدن به یکنفر دیر میکند و پس آن برای رسیدن به کسان دیگر عجلهای نمیکند " یاشار کمال "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:35
ما فقیر نیستیم فقط بچه هامان را به اندازه ی لباس های زمستانی پارسال کوچک کرده ایم " علیرضا حسینی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:35
پاییز کوچک من گنجایش هزار بهار گنجایش هزار شکفتن دارد . دنیا سازش همه ی رنگ هاست با یکدیگر تا من نگاه شیفته ام را در خوش ترین زمینه به گردش ببرم... "حسین منزوی"
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:35
کاش هرگز بزرگ نمی شدم و نمی فهمیدم که پدرم به من دروغ گفت : که هر چیزی را در خاک بکاری روزی سبز خواهد شد و این از لطف خداوند است چرا کسی نمی فهمد؟ من سالهای زیادی انتظار کشیدم اما مادرم سبز نشد ! " سابیر هاکا "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:35
و تازه می فهمم که برف خستگی خداست آن قدر که حس می کنی پاک کنش را برداشته می کشد روی نام من روی تمام خیابان ها خاطره ها " گروس عبدالملکیان "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:35
نگران نباش اگر لبهای تو را سانسور میکنند شعرهای مرا نقطهچین ! از این به بعد، در چاپخانههای زیرزمینی تو را خواهم بوسید ! " رضا کاظمی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:35
پاییز را به هیچ میانگارد دستی که دستهای ترا دارد " سیدعلی میرافضلی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:30
تو لیلی نیستی من اما مجنون حرف هات می شوم دیوانه ی دست هات مبهوت خنده هات گل قشنگم شیرین نیستی ولی من صخره های شب را آنقدر می تراشم تا خورشیدم طلوع کند و تو در آغوشم بخندی " عباس معروفی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:29
هی ... هی بازیِ به نوبتنشستهی بیپایان ! پس کی؟ پس فرصتِ ترانهبازیِ باران و بوسه کی خواهد رسید؟ ! " سیدعلی صالحی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:29
مینویسم دوستت میدارم و قایماش میکنم تو به درد زندگی نمیخوری تو را باید نوشت و گذاشت وسط ِ همان شعرها و قصههایی که ازشان آمدهای ... " مریم ملک دار "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:29
اردک های خودم بود سرشان را بریدم شما که به خوردن اردکم مشغولید به چه اعتراض می کنید . کفش های من است که به پا کرده اید از تنگی کفشم چرا می نالید . کلاه من است بر می دارید و سرتان می گذارید از کلاه گشادی که سرتان رفته چرا دلگیرید . استکان من است به شادی می نوشید، فرصت دهید ننوشید با سرکشیدن شوکران نیست سقراط می شوید ....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:29
گزارش سازمان هواشناسی هرچه می خواهد باشد ! پس از تو هوا پس است ! " مژگان عباسلو "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:29
پروردگارا ! آزادم کن به شکل گلی درآیم و با قطرات پاییزی بریزم من تاب خنده سنجاب را بر آدمبودن آدمی ندارم ... " شمس لنگرودی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:29
سرگذشت دل من زندگینامه انسانیست که لبش دوختهاند زندهاش سوختهاند و به دارش زدهاند ... " هوشنگ ابتهاج "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:28
اگر مرا دوست نداشته باشی دراز میکشم و میمیرم مرگ نه سفری بیبازگشت است و نه ناگهان محو شدن مرگ دوست نداشتن توست درست آن موقع که باید دوست بداری ... " رسول یونان "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:28
نامه ای در جیبم و گلی در مشتم غصه ای دارم با نی لبکی سر کوهی گر نیست ته چاهی بدهید تا برای دل خود بنوازم عشق جایش تنگ است ... " حسین منزوی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:28
گاهی شعر صدای چکیدن قطره ای غمگین است که با هیچ بارانی دریا نشد ... " یاور مهدی پور "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:28
همینجا نشسته ام بر زمین و فکر می کنم چه خوب که زمین گرد است عشق من می روی آنقدر می روی که باز آنسوی زمین می رسی به من ... " عباس معروفی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:28
ژرفاژرف و سرد است دریا چگونه نمی ترسد از خود در این تاریکی؟ " شمس لنگرودی "
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 مرداد 1393 18:28
دلم گرفته دلم عجیب گرفته است . و هیچ چیز نه این دقایق خوشبو،که روی شاخه نارنج می شود خاموش ، نه این صداقت حرفی ، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست، نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند . و فکر می کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد .