کافه آسمان

برای متفاوت بودن کافیه خودت باشی

کافه آسمان

برای متفاوت بودن کافیه خودت باشی

اردک های خودم بود
سرشان را بریدم
شما که به خوردن اردکم مشغولید
به چه اعتراض می کنید.
کفش های من است که به پا کرده اید
از تنگی کفشم چرا می نالید.
کلاه من است
بر می دارید و سرتان می گذارید
از کلاه گشادی
که سرتان رفته چرا دلگیرید.
استکان من است
به شادی می نوشید،
فرصت دهید
ننوشید
با سرکشیدن شوکران نیست
سقراط می شوید.
"شمس لنگرودی"

گزارش سازمان هواشناسی 
هرچه می خواهد باشد!
پس از تو
هوا پس است!
"
مژگان عباسلو"

پروردگارا !
آزادم کن به شکل گلی درآیم
و با قطرات پاییزی بریزم
من تاب خنده سنجاب را بر آدم‌بودن آدمی ندارم ...
"
شمس لنگرودی"

سرگذشت دل من
زندگی‌نامه انسانی‌ست
که لبش دوخته‌اند
زنده‌اش سوخته‌اند
و به دارش زده‌اند ...
"
هوشنگ ابتهاج"

اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز می‌کشم و می‌میرم
مرگ نه سفری بی‌بازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن موقع که باید دوست بداری...
"
رسول یونان"

نامه ای در جیبم
و گلی در مشتم
غصه ای دارم با نی لبکی
سر کوهی گر نیست
ته چاهی بدهید
تا برای دل خود بنوازم
عشق جایش تنگ است...
"
حسین منزوی"

گاهی شعر
صدای چکیدن قطره ای غمگین است
که با هیچ بارانی
دریا نشد...
"
یاور مهدی پور"

همینجا نشسته ام بر زمین و فکر می کنم
چه خوب که زمین گرد است عشق من
می روی
آنقدر می روی که باز
آنسوی زمین می رسی به من...
"
عباس معروفی"

ژرفاژرف و سرد است
دریا
چگونه نمی ترسد از خود
در این تاریکی؟
"
شمس لنگرودی"

دلم گرفته 
دلم عجیب گرفته است.
و هیچ چیز 
نه این دقایق خوشبو،که روی شاخه نارنج می شود خاموش ،
نه این صداقت حرفی ، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف 
نمی رهاند.
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد 
شنیده خواهد شد.